کيانا يه سوت بلند زد هرکار کردم اين سوتو از کيا ياد نگرفتم يعني ياد گرفتما ولي نه به اين بلندي
کيانا_پس بشمار يک...اين سوت اول برو تا دومي هم بزنم
کيانا چش شده؟؟؟چه خوش شده...اما اين خوبه چون انرژيش به منم ميرسه درست شده مثل قديما
مبارزه شروع شد در کمال تعجب ديدم دارم تمام ضرباتشونو دفاع ميکنم حتي ضربه هم ميزنم چه جالب پس ما مبارزمون خوبه و ميلاد مبارزش محشره که حريفش نميشم...خيلي راحت از پسِ دو تا پسره برامدم تازه فهميدم توي مبارزه چي هست که کيانا هميشه دنبالش بود توش قدرته غروره.همه چيزه
تا امدم پايين کيانا سوت بلنتري کشيد
کيانا_اينم دومين سوت دَست مَيزار دخملي عالي بود کارت
_ما اينيم ديگه چه ميشه کرد
کيارش_ميلاد کارت خوب بود
هه همين ميلاد کارت خوب بود؟؟منم اينجا بوق بودم ديگه!!!!
***
از زبون شراره...
خب نوبتي هم بود نوبت من بود
کيانا_دَم شري ولرم..سريع ميزني ميايا
_چشم کيا جون
چه کيانا امروز خوش حاله شده مثل قديم که دشمن هم بوديم درست زماني که اميد نرفته بود يا نيامده بود تو زندگيش..
کيارش_کامران سهيل بريد
استرس داشتم يکيش مشت زد سريع مچشو گرفتم و دستشو پيچ دادم که به احتمال 90 درصد دستش در رفت موند يه نفر اون هم چند صربه زد که دفاع کردم و بعدم با ارامشي که نميدونم از کجا بود حرکتي کردم و با ضربه ي پا چند متر اون طرف تر پرت شد
کيارش_شهاب کار تو هم خوب بود خب به همتون خسته نباشيد ميگم فقط اين وسط ميمونه ندا...ندا و حامد و هادي
براي اولين بار ندا رو ديدم اونم مثل ما بود چي دارم ميگم مگه قرار بود چه جوري باشه حيوان باشه؟؟
چشماي ابي همراه مو هاي قهوه اي صورتش چيزي کم نداشت اما به پاي کيانا و ما نميومد فقط چشماش زيبا بود که اونم عسلي کيانا جالب تر بود....
ندا_سلام
_سلام خوش امدي
ندا_به کجا؟؟؟؟؟؟
_به باغ اينا
خنديد_مرسي از استقبالت اينا که بلد نيستند استقبال کنند بازم به ما دخترا
ازش بدم نيومد دختر خوبي بود...
اونم مبارزه کرد کارش بد نبود البته انصافا کارش خوب بود....
ندا_من ندام
کيانا_من کيانام ايناهم ترنم طرلان و شراره هستند
ندا_خوش وقتم مونده بودم حالا قراره با کي باشم اما خوبه خيالم تخته با دختراي لوس و حسودي نيستم
_تو که هنوز ما رو نميشناسي
ندا_اين قدر ادم ديدم که چهره شناسيم خوب باشه
از اينکه دوستام مبارزاتشون خوب شده بود خوش حال بودم ندا هم بهش ميخورد دختر خوبي باشه
_بچه ها من ديگه ميخوام برم خونه
ترنم_کيانا منم بيام؟
_نه براي چي؟؟؟؟
ترنم_همين جوري
درکش ميکردم دوستم بود يه رفيق واقعي لبخندي بهش زدم تا بفهمه حالم خوبه
کيارش_کيانا جايي ميري؟
_اره خونه
کيارش_دو دقيقه صبر کن.
_باشه
کيارش_خب مبارزاتتون خوب بود همه با همون کسي که باهاش بودن ميمونند فقط کيانا با ارمان من با ندا و ترنم هم با رامين
چي فکر کرده اين طوري ميتونه عذابم بده نه اقا نميتوني لبخندي زدم تا فکر نکنه برام مهمه
_من حرفي ندارم اما من با داداش سامان تري و ارمان با هم
کيارش_چرا؟؟؟
_چون چ چسبيده برا...
کيارش که بهش ميخورد عصبي باشه _با من درست حرف بزن
_من با شما درست حرف ميزنم اقاي کيارش رستمي شما مگه قبل از اين که منو به گروه بياريد بايد اخلاقمو دونسته باشيد تا 4 سال پيش به هيچ پسري اجازه اينکه بهم بگه بالاي چشمت ابرو هست نميدادم الانم مثل 4 سال پيش داداش سامي هم مثل داداشممِ مشکلي هست؟
کاملا معلوم بود جا خورده
کيارش_نه..
اروم رفتم کنار ارمان و ترنم
_داداش ارمان
ارمان_بله
_اميدوارم به پاي هم پير بشين
کاملا معلوم بود تعجب کرده اما اعتراضي نکرد پس حدسم درست بود
سريع از انجا خارج شدم و سوار ماشينم شدم و تو خيابونا چرخ ميزدم.......
******
از زبون ترنم
من ارمانو دوست داشتم و اين سه ماه باعث شد علاقم بهش بيشتر بشه وقتي کيارش گفت با هم نيستيد قلبم وايستاد اما وقتي کيانا گفت اميدوارم به پاي هم پير بشين منظورشو گرفتم
خب همين طوري که من ته دل اونو ميدونم اونم ته دل منو ميدونه اما ارمان چرا اعتراضي نکرد و حرفي نزد نکنه اونم منو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه بابا خيالاتي شدم نميتونست که وايسه با کيانا دعوا که چرا اين حرفو زدي اونم يواش که فقط ما بشنويم خب اينجوري همه مي فهميدند......
چرا فکراي بيخودي ميکنم اصلا؟؟؟؟
راستي چرا کيانا اين قدر سرِ حال بود؟؟؟؟؟؟
با وجود اينکه کيارش گفت بره با يکي ديگه قبول کرد خدا کنه خودش فهميده باشه و خودشو قوي کرده؟
اميد وارم
بايد ازش بپرسم...
******
به سرعت رانندگي ميکردم درست مثل زماني که پيستم ياد ديشب افتادم
ديشب با خودم عهد بستم قوي باشم و سوتي دست کيارش ندم بايد بشم همون کياناي 4 سال پيش که اميد عاشقش بود نه يه دختر ضعيف حرف گوش کن.....اره خودشه...
براي همين امروز پر انرژي بودم
گوشيم زنگ خورد ترنم بود مطمئنم براي اخلاقم ميخواد بپرسه
_جانم
ترنم_سلام کجايي؟
_خيابون گردي
ترنم_حالت خوبه؟؟؟؟
_عالي
ترنم_اتفاقي افتاده؟
_نه چرا مشکوکي
ترنم_چرا امروز شده بودي مثل قبلا؟؟؟؟
_خوشت نيومد؟؟؟باشه مي شم همون گوشه گير اين 4 سال
ترنم_نه نه نه اتفاقا خوشم اومد فقط دليلش
_هيچي کيارش ديگه برام مهم نيست ميخوام خودم باشم درست مثل خودش اون خودشه اما من الکي گوشه نشين شدم من ميرم رستوران هميشگي پاتوق گذشته هامون به ارمان و تري و همه بگو بيان
_چشم اميدوارم هميشه همين جوري باشي
_هستم..مطمئن باش
ترنم_راستي چرا اين حرفو جلوي ارمان زدي؟
_کدوم همون که پير بشين؟
ترنم_اره
_خوب ميخواستي بگم جون بشين؟؟؟؟؟؟
ترنم_کيا اذيت نکن ديگه
_چون دوستت داره
ترنم_چرند نگو
_تو چرند حساب کن اما من نگاه يه عاشقو خوب تشخيص ميدم تنها نگاهي که نميتونم معنيشو بفهمم نگاه کيارشه بيايد رستوران باباي.
يکمي ديگه گشتم و يک ساعت بعد رفتم رستوران در کمال تعجبم کيارش هم بود بي اعتنا بهش بلند سلام کردم
_به به خوبه خودم دعوتتون کردم خوش ميگذره؟؟؟اين جا هيچيش تغيير نکرده درست 4 ساله پامو اينجا نزاشته بودم
کيارش_همه چيز که نبايد تغيير کنه ماموريت هاتون بعد از اينکه اسلحه را اموزش ديديد شروع ميشه چون اکثر کارتون با اسلحه هست براي همين بايد بيشتر و اساسي تر از مبارزه اونو ياد بگيريد...
غذا رو خورديم
_خب برو بچ من ميخوام برم شما ها ماشين داريد يا مي افتيد رو سرِ من؟
ارمان_من ترنمو ميبرم
_باشه داداشي بقيه چي؟
ميلاد_خب منم طرلانو ميبرم
_و شما چي شهاب خان؟؟
شهاب_خب منم مجبورم شراره را ببرم
ارمان_ابجب
_بله
ارمان_پس خودت چي؟
_من ماشين دارما
ارمان_خب داشته باش
_نه ديگه..
ارمان_چي شد رفتي تو فکر؟
_ياد يه خاطره افتادم
ارمان_ايول خاطره
_بيخيال همه که مشتاق نيستند خاطره منو بشنوند
ارمان_غلط کردند نخوان خاطره ابجيمو بشنون
_4 سال پيش 15 سالم بود تابستون بود بعد تابستان تازه ميرفتم اول دبيرستان با پسرا شرط بندي ميکرديم فوتبال رالي جالب تر اينکه ما ميبرديم حالا با بچه مچه ها هم نه ها با 19، 20 ساله ها..هيچي يه بار شب بود بعد از فوتبال سهراب رانندم گفت بياين برسونمتون منم خر بازيم گل کرد گفتم نه تري و طرلانم پايه پياده رفتيم وسط راه يه ماشين پر از پسر که مست هم بودند پيچيد جلومونو واي مبارزه ميکرديم حريفشون نميشديم ديگه نااميد بودم
ارمان_چرا ساکت شدي؟
_خب تموم شد
شهاب_دِ نشد ديگه ادامش
ميلاد_اره ادامش
سامان_نکنه سانسوره؟
ترنم_هيچي در اوج نا اميدي يه ماشين با سرعت از کنارمون رد شد بعد برگشت با کمال تعجب ديديم يکي از همون پسراست که فوتبال بازي ميکرديم باهاش
طرلان_خلاصه سوارمون کرد و در خانه پيادمون کرد و کيانا يک تشکر هم نکرديم
ارمان_چرا کيانا؟
طرلان_چون اون اخرين نفر پپياده شد و خانش دور تر بود البته نه زياد
سامان_کيانا لو بده
_دلتون خوشه ها هيچي نشد فقط گفت اسمت چيه گفتم کيانا حتي اسمشم نميدونستم باي
اموزشات مربوط به اسلحه را به صورت گروهي ديديم يک ماه بعد همه ماهر شده بوديم من عاشق تک تيراندازي بودم اما خب حمله هم عشقه واي که چه هيجاني داره...
کاملا فهميدم ارمان ترنم را دوست داره براي همين بهش نزديک شدم هميشه بهش ميگفتم داداشي تا کسي فکر بدي نکنه ميخواستم بدونم لياقت ترنم را داره يا نه اما وقتي شناختمش فهميدم لايقه ....خودمم شدم ابجيش
ارمان_کيا
_بله
ارمان_ميشه دو دقيقه بياي کارت دارم
_ميش نيست بزه...
ارمان_جدي گفتم
_باشه بابا بفرما
رفتيم يه گوشه که کسي نبود
ارمان_چرا به من ميگي داداشي؟؟؟؟
_پس چي بگم؟؟؟؟
ارمان_مثل بقيه
_من هيچ چيزم مثل بقيه نيست اينم روش
ارمان_خب هدفت از نزديک شدن به من چيه؟
_من...
ارمان_دروغ نگو
_خيلي خب خواستم بهت نزديک شم ببينم لايق اين عشقي که داره تو ترنم رشد مي کنه هستي يا نه اخه بهترين دوستمه چون خواهر نداشتم ترنم خواهرم بوده و هست فکر کنم 8 سال حتي شايد بيشتر مي شه که ما با هم دوستيم براي همين نگرانش بودم
ارمان_يعني ترنم منو دوست داره؟
_اره چرا که نه از چشاش معلومه اما خب بستگي به تو داره
ارمان_منو ببخش
_چرا
ارمان_فکر کردم قصد ديگه اي داري
_مهم نيست داداشي
ارمان_ممنون خواهري
_بابت؟؟؟؟؟
ارمان_راستش خيلي دلم ميخواست بفهمم تري منو دوست داره يا نه
_اولا تري نه ترنم دوما بستگي به خودت داره اگه مثل ادم نباشي عشقتو فراموش ميکنه
ارمان_خب من بايد چيکار کنم؟
_اول بزار عشقش زياد بشه تا منم نگفتم کاري نکن
ارمان_چشم خواهري
_اورين پسر خوب
خب اين اوليش مي مونه اول دو تا ديگه...اميدوارم اونا هم به پاي هم پير بشن!!!!!!!!!
*********
اولين ماموريت هم فرا رسيد.من و سامان و ارمان و ترنم با هم بوديم ماموريت خيلي سختي نبود براي پسرا جنبه ي مقدماتي داشت اما خب اين اولين ماموريت ما دخترا بود
من که عاشق تيراندازي بودم تک تيرانداز شدم جايي مخفي شدم و اماده باش بودم با علامت ترنم تيراندازي را شروع کردم چند نفر را زدم که ارمان و سامان هم جلو کشيدند و منم از پشت ساپورتشون مي کردم ترنم هم مراقب اوضاع بود و اينکه کسي فرار نکنه يا قافلگيرمون کنه
همان طور که سامي و اري گفتند ماموريت ساده بود و ما خوب توانستيم از پَسش بر بيايم....
بقيه بچه ها هم يک ماموريت را انجام داده بودند
به پاس اولين ماموريتمون بچه ها جشني گرفتند و شامي خوب تو باغ افتاديم
ارمان_شام اينجوري کِيف نميده
_خب
شهاب_خب بايد هيجان داشته باشه
شراره_خب
ميلاد_خب بايد يه کاري کنيم
طرلان_خب
سامان_خب به جمالتون بعد از شام هر کس با نِي نوشابه خودش يک نفرو انتخاب ميکنه و با اون باشه البته نه از کار بدا ها!!
_غلط کرديد کار بد بخوايد
ارمان_ما غلط بکنيم
بعد از غذا همه نِي ها را برداشتند..حوصله اين مزخرافات را نداشتم از پشت ميز بلند شدم
_کجا؟؟؟؟
صداي کيارش همه را متعجب کرد
_من اهل اين مزخرفات و بچه بازيا نيستم
کيارش_بشين نميشه که الکي سرتو بندازي پايين و بري
نشستم
کلا ده نفر بوديم کيارش،ارمان،سامان،ميلاد،ش هاب،ترنم،طرلان،شراره،ندا و من...
ارمان_يک دو سه
نِي ها گرفته شد ارمان و ترنم به سمت هم ،طرلان و ميلاد به سمت هم،ندا و شراره به سمت کيارش و شهاب و سامان به سمت من
تنها کسي که نظر نداده بود من بودم و در پسرا هم کيارش
کيارش به ارامي نِي را برداشت کمي مکث کرد و نِي را به سمت همه چرخاند در اخر سمتِ ندا بود اما يک دفعه جهتش را به سمت من تغيير داد و نِي را به سمت من گرفت
با تعجب نگاهش ميکردم
شهاب شراره و سامان هم ندا را انتخاب کرد بچه ها دوتا دوتا از کنار ميز بلند شدند من هم بلند شدم و به سمت بيرون باغ حرکت کردم
کيارش_کجا؟؟؟؟؟؟؟
_ميرم خانه
کيارش_اين قدر از من بدت مياد؟
اين چي داره ميگه؟؟؟؟؟؟؟؟من از کيارش بدم بياد؟؟؟؟؟؟عمــــــــــرا
کيارش_بريم تو تاق
رفتيم تو يه اتاق فقط نگاهش ميکردم انگار ميخواستم با همين نگاهم حرفامو بزنم
فقط زل زده بوديم به چشم هاي همديگه
کيارش_چرا با نگات اتيشم ميزني اما با زبونت برعکس؟
_من؟؟؟؟؟؟؟
کيارش_فکر کردي نفهميدم
_چيو؟؟؟من کاري نکردم اين تو هستي که جور ديگه اي با من رفتار ميکني...ولي من سعي ميکنم به روي خودم نيارم و برام مهم نيست
کيارش_هيچ وقت نمي بخشمت
_بدرک.......
خيلي اعصابم خرد شده بود رفتم سمت در از پشت بازو هامو گرفت
_ولم کن وحشي
_کيانا
_چي ميگي؟
_برات متاسفم هم براي تو هم خودم
فشارش بيشتر شد
_اشغال ولم کن
_نمي بخشمت هيچ وقت..نميتونم فراموشت کنم براي همين نمي بخشمت اينو يادت بمونه تو بمب فعالي که قادري هرکسي و چيزي را نابود کني اما من ديگه نابود نميشم تنها کسي که ميتونه جلوت وايسته تا خنثي بشي منم اينو هيچ وقت از يادت نره..حالام برو...
نظرات شما عزیزان: