داستان
داستان

کاش میدونستی جهانم بی توالف نداره
منوي اصلي
صفحه اصلي
پروفايل مدير
عناوين وبلاگ
آرشيو وبلاگ
پست الكترونيكي

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید من پوریا17سالمه واین وبلاگم موضوع خا30 نداره هرچی باشه میذارم واگروبلاگ خواستیدپیام بگذارید
آرشيو
مرداد 1392
تير 1392
نويسندگان
پوریا
کد هاي جاوا

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 9
بازدید کل : 18567
تعداد مطالب : 46
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

رمان تک عشق10  <-PostCategory-> 

کيانا يه سوت بلند زد هرکار کردم اين سوتو از کيا ياد نگرفتم يعني ياد گرفتما ولي نه به اين بلندي

کيانا_پس بشمار يک...اين سوت اول برو تا دومي هم بزنم

کيانا چش شده؟؟؟چه خوش شده...اما اين خوبه چون انرژيش به منم ميرسه درست شده مثل قديما

مبارزه شروع شد در کمال تعجب ديدم دارم تمام ضرباتشونو دفاع ميکنم حتي ضربه هم ميزنم چه جالب پس ما مبارزمون خوبه و ميلاد مبارزش محشره که حريفش نميشم...خيلي راحت از پسِ دو تا پسره برامدم تازه فهميدم توي مبارزه چي هست که کيانا هميشه دنبالش بود توش قدرته غروره.همه چيزه

تا امدم پايين کيانا سوت بلنتري کشيد

کيانا_اينم دومين سوت دَست مَيزار دخملي عالي بود کارت

_ما اينيم ديگه چه ميشه کرد

کيارش_ميلاد کارت خوب بود 

هه همين ميلاد کارت خوب بود؟؟منم اينجا بوق بودم ديگه!!!!

*** 

از زبون شراره...

خب نوبتي هم بود نوبت من بود

کيانا_دَم شري ولرم..سريع ميزني ميايا

_چشم کيا جون

چه کيانا امروز خوش حاله شده مثل قديم که دشمن هم بوديم درست زماني که اميد نرفته بود يا نيامده بود تو زندگيش..

کيارش_کامران سهيل بريد 

استرس داشتم يکيش مشت زد سريع مچشو گرفتم و دستشو پيچ دادم که به احتمال 90 درصد دستش در رفت موند يه نفر اون هم چند صربه زد که دفاع کردم و بعدم با ارامشي که نميدونم از کجا بود حرکتي کردم و با ضربه ي پا چند متر اون طرف تر پرت شد 

کيارش_شهاب کار تو هم خوب بود خب به همتون خسته نباشيد ميگم فقط اين وسط ميمونه ندا...ندا و حامد و هادي

براي اولين بار ندا رو ديدم اونم مثل ما بود چي دارم ميگم مگه قرار بود چه جوري باشه حيوان باشه؟؟

چشماي ابي همراه مو هاي قهوه اي صورتش چيزي کم نداشت اما به پاي کيانا و ما نميومد فقط چشماش زيبا بود که اونم عسلي کيانا جالب تر بود....

ندا_سلام

_سلام خوش امدي

ندا_به کجا؟؟؟؟؟؟

_به باغ اينا

خنديد_مرسي از استقبالت اينا که بلد نيستند استقبال کنند بازم به ما دخترا

ازش بدم نيومد دختر خوبي بود...

اونم مبارزه کرد کارش بد نبود البته انصافا کارش خوب بود....

ندا_من ندام

کيانا_من کيانام ايناهم ترنم طرلان و شراره هستند

ندا_خوش وقتم مونده بودم حالا قراره با کي باشم اما خوبه خيالم تخته با دختراي لوس و حسودي نيستم

_تو که هنوز ما رو نميشناسي

ندا_اين قدر ادم ديدم که چهره شناسيم خوب باشه

 

 

از اينکه دوستام مبارزاتشون خوب شده بود خوش حال بودم ندا هم بهش ميخورد دختر خوبي باشه 

_بچه ها من ديگه ميخوام برم خونه

ترنم_کيانا منم بيام؟

_نه براي چي؟؟؟؟

ترنم_همين جوري

درکش ميکردم دوستم بود يه رفيق واقعي لبخندي بهش زدم تا بفهمه حالم خوبه

کيارش_کيانا جايي ميري؟

_اره خونه

کيارش_دو دقيقه صبر کن.

_باشه

کيارش_خب مبارزاتتون خوب بود همه با همون کسي که باهاش بودن ميمونند فقط کيانا با ارمان من با ندا و ترنم هم با رامين

چي فکر کرده اين طوري ميتونه عذابم بده نه اقا نميتوني لبخندي زدم تا فکر نکنه برام مهمه 

_من حرفي ندارم اما من با داداش سامان تري و ارمان با هم

کيارش_چرا؟؟؟

_چون چ چسبيده برا...

کيارش که بهش ميخورد عصبي باشه _با من درست حرف بزن

_من با شما درست حرف ميزنم اقاي کيارش رستمي شما مگه قبل از اين که منو به گروه بياريد بايد اخلاقمو دونسته باشيد تا 4 سال پيش به هيچ پسري اجازه اينکه بهم بگه بالاي چشمت ابرو هست نميدادم الانم مثل 4 سال پيش داداش سامي هم مثل داداشممِ مشکلي هست؟

کاملا معلوم بود جا خورده

کيارش_نه..

اروم رفتم کنار ارمان و ترنم 

_داداش ارمان

ارمان_بله

_اميدوارم به پاي هم پير بشين

کاملا معلوم بود تعجب کرده اما اعتراضي نکرد پس حدسم درست بود

سريع از انجا خارج شدم و سوار ماشينم شدم و تو خيابونا چرخ ميزدم.......

****** 

از زبون ترنم

من ارمانو دوست داشتم و اين سه ماه باعث شد علاقم بهش بيشتر بشه وقتي کيارش گفت با هم نيستيد قلبم وايستاد اما وقتي کيانا گفت اميدوارم به پاي هم پير بشين منظورشو گرفتم 

خب همين طوري که من ته دل اونو ميدونم اونم ته دل منو ميدونه اما ارمان چرا اعتراضي نکرد و حرفي نزد نکنه اونم منو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نه بابا خيالاتي شدم نميتونست که وايسه با کيانا دعوا که چرا اين حرفو زدي اونم يواش که فقط ما بشنويم خب اينجوري همه مي فهميدند......

چرا فکراي بيخودي ميکنم اصلا؟؟؟؟ 

راستي چرا کيانا اين قدر سرِ حال بود؟؟؟؟؟؟

با وجود اينکه کيارش گفت بره با يکي ديگه قبول کرد خدا کنه خودش فهميده باشه و خودشو قوي کرده؟

اميد وارم 

بايد ازش بپرسم...

****** 

به سرعت رانندگي ميکردم درست مثل زماني که پيستم ياد ديشب افتادم 

ديشب با خودم عهد بستم قوي باشم و سوتي دست کيارش ندم بايد بشم همون کياناي 4 سال پيش که اميد عاشقش بود نه يه دختر ضعيف حرف گوش کن.....اره خودشه...

براي همين امروز پر انرژي بودم

گوشيم زنگ خورد ترنم بود مطمئنم براي اخلاقم ميخواد بپرسه

_جانم

ترنم_سلام کجايي؟

_خيابون گردي

ترنم_حالت خوبه؟؟؟؟

_عالي

ترنم_اتفاقي افتاده؟

_نه چرا مشکوکي

ترنم_چرا امروز شده بودي مثل قبلا؟؟؟؟

_خوشت نيومد؟؟؟باشه مي شم همون گوشه گير اين 4 سال

ترنم_نه نه نه اتفاقا خوشم اومد فقط دليلش

_هيچي کيارش ديگه برام مهم نيست ميخوام خودم باشم درست مثل خودش اون خودشه اما من الکي گوشه نشين شدم من ميرم رستوران هميشگي پاتوق گذشته هامون به ارمان و تري و همه بگو بيان

_چشم اميدوارم هميشه همين جوري باشي

_هستم..مطمئن باش

ترنم_راستي چرا اين حرفو جلوي ارمان زدي؟

_کدوم همون که پير بشين؟

ترنم_اره

_خوب ميخواستي بگم جون بشين؟؟؟؟؟؟

ترنم_کيا اذيت نکن ديگه

_چون دوستت داره

ترنم_چرند نگو

_تو چرند حساب کن اما من نگاه يه عاشقو خوب تشخيص ميدم تنها نگاهي که نميتونم معنيشو بفهمم نگاه کيارشه بيايد رستوران باباي.

يکمي ديگه گشتم و يک ساعت بعد رفتم رستوران در کمال تعجبم کيارش هم بود بي اعتنا بهش بلند سلام کردم

_به به خوبه خودم دعوتتون کردم خوش ميگذره؟؟؟اين جا هيچيش تغيير نکرده درست 4 ساله پامو اينجا نزاشته بودم 

کيارش_همه چيز که نبايد تغيير کنه ماموريت هاتون بعد از اينکه اسلحه را اموزش ديديد شروع ميشه چون اکثر کارتون با اسلحه هست براي همين بايد بيشتر و اساسي تر از مبارزه اونو ياد بگيريد...

غذا رو خورديم 

_خب برو بچ من ميخوام برم شما ها ماشين داريد يا مي افتيد رو سرِ من؟

ارمان_من ترنمو ميبرم

_باشه داداشي بقيه چي؟

ميلاد_خب منم طرلانو ميبرم

_و شما چي شهاب خان؟؟

شهاب_خب منم مجبورم شراره را ببرم

ارمان_ابجب

_بله

ارمان_پس خودت چي؟

_من ماشين دارما 

ارمان_خب داشته باش

_نه ديگه..

ارمان_چي شد رفتي تو فکر؟

_ياد يه خاطره افتادم

ارمان_ايول خاطره

_بيخيال همه که مشتاق نيستند خاطره منو بشنوند

ارمان_غلط کردند نخوان خاطره ابجيمو بشنون

_4 سال پيش 15 سالم بود تابستون بود بعد تابستان تازه ميرفتم اول دبيرستان با پسرا شرط بندي ميکرديم فوتبال رالي جالب تر اينکه ما ميبرديم حالا با بچه مچه ها هم نه ها با 19، 20 ساله ها..هيچي يه بار شب بود بعد از فوتبال سهراب رانندم گفت بياين برسونمتون منم خر بازيم گل کرد گفتم نه تري و طرلانم پايه پياده رفتيم وسط راه يه ماشين پر از پسر که مست هم بودند پيچيد جلومونو واي مبارزه ميکرديم حريفشون نميشديم ديگه نااميد بودم

ارمان_چرا ساکت شدي؟

_خب تموم شد

شهاب_دِ نشد ديگه ادامش

ميلاد_اره ادامش

سامان_نکنه سانسوره؟

ترنم_هيچي در اوج نا اميدي يه ماشين با سرعت از کنارمون رد شد بعد برگشت با کمال تعجب ديديم يکي از همون پسراست که فوتبال بازي ميکرديم باهاش 

طرلان_خلاصه سوارمون کرد و در خانه پيادمون کرد و کيانا يک تشکر هم نکرديم

ارمان_چرا کيانا؟

طرلان_چون اون اخرين نفر پپياده شد و خانش دور تر بود البته نه زياد

سامان_کيانا لو بده

_دلتون خوشه ها هيچي نشد فقط گفت اسمت چيه گفتم کيانا حتي اسمشم نميدونستم باي

 

 

 

اموزشات مربوط به اسلحه را به صورت گروهي ديديم يک ماه بعد همه ماهر شده بوديم من عاشق تک تيراندازي بودم اما خب حمله هم عشقه واي که چه هيجاني داره...

کاملا فهميدم ارمان ترنم را دوست داره براي همين بهش نزديک شدم هميشه بهش ميگفتم داداشي تا کسي فکر بدي نکنه ميخواستم بدونم لياقت ترنم را داره يا نه اما وقتي شناختمش فهميدم لايقه ....خودمم شدم ابجيش

ارمان_کيا

_بله

ارمان_ميشه دو دقيقه بياي کارت دارم

_ميش نيست بزه...

ارمان_جدي گفتم

_باشه بابا بفرما

رفتيم يه گوشه که کسي نبود

ارمان_چرا به من ميگي داداشي؟؟؟؟

_پس چي بگم؟؟؟؟

ارمان_مثل بقيه

_من هيچ چيزم مثل بقيه نيست اينم روش

ارمان_خب هدفت از نزديک شدن به من چيه؟

_من...

ارمان_دروغ نگو 

_خيلي خب خواستم بهت نزديک شم ببينم لايق اين عشقي که داره تو ترنم رشد مي کنه هستي يا نه اخه بهترين دوستمه چون خواهر نداشتم ترنم خواهرم بوده و هست فکر کنم 8 سال حتي شايد بيشتر مي شه که ما با هم دوستيم براي همين نگرانش بودم 

ارمان_يعني ترنم منو دوست داره؟

_اره چرا که نه از چشاش معلومه اما خب بستگي به تو داره 

ارمان_منو ببخش

_چرا

ارمان_فکر کردم قصد ديگه اي داري

_مهم نيست داداشي

ارمان_ممنون خواهري

_بابت؟؟؟؟؟

ارمان_راستش خيلي دلم ميخواست بفهمم تري منو دوست داره يا نه

_اولا تري نه ترنم دوما بستگي به خودت داره اگه مثل ادم نباشي عشقتو فراموش ميکنه

ارمان_خب من بايد چيکار کنم؟

_اول بزار عشقش زياد بشه تا منم نگفتم کاري نکن

ارمان_چشم خواهري

_اورين پسر خوب

خب اين اوليش مي مونه اول دو تا ديگه...اميدوارم اونا هم به پاي هم پير بشن!!!!!!!!!

********* 

اولين ماموريت هم فرا رسيد.من و سامان و ارمان و ترنم با هم بوديم ماموريت خيلي سختي نبود براي پسرا جنبه ي مقدماتي داشت اما خب اين اولين ماموريت ما دخترا بود

من که عاشق تيراندازي بودم تک تيرانداز شدم جايي مخفي شدم و اماده باش بودم با علامت ترنم تيراندازي را شروع کردم چند نفر را زدم که ارمان و سامان هم جلو کشيدند و منم از پشت ساپورتشون مي کردم ترنم هم مراقب اوضاع بود و اينکه کسي فرار نکنه يا قافلگيرمون کنه 

همان طور که سامي و اري گفتند ماموريت ساده بود و ما خوب توانستيم از پَسش بر بيايم....

بقيه بچه ها هم يک ماموريت را انجام داده بودند

به پاس اولين ماموريتمون بچه ها جشني گرفتند و شامي خوب تو باغ افتاديم 

ارمان_شام اينجوري کِيف نميده

_خب

شهاب_خب بايد هيجان داشته باشه

شراره_خب

ميلاد_خب بايد يه کاري کنيم

طرلان_خب

سامان_خب به جمالتون بعد از شام هر کس با نِي نوشابه خودش يک نفرو انتخاب ميکنه و با اون باشه البته نه از کار بدا ها!!

_غلط کرديد کار بد بخوايد

ارمان_ما غلط بکنيم

بعد از غذا همه نِي ها را برداشتند..حوصله اين مزخرافات را نداشتم از پشت ميز بلند شدم

_کجا؟؟؟؟

صداي کيارش همه را متعجب کرد

_من اهل اين مزخرفات و بچه بازيا نيستم

کيارش_بشين نميشه که الکي سرتو بندازي پايين و بري

نشستم

کلا ده نفر بوديم کيارش،ارمان،سامان،ميلاد،ش هاب،ترنم،طرلان،شراره،ندا و من...

ارمان_يک دو سه

نِي ها گرفته شد ارمان و ترنم به سمت هم ،طرلان و ميلاد به سمت هم،ندا و شراره به سمت کيارش و شهاب و سامان به سمت من

تنها کسي که نظر نداده بود من بودم و در پسرا هم کيارش

کيارش به ارامي نِي را برداشت کمي مکث کرد و نِي را به سمت همه چرخاند در اخر سمتِ ندا بود اما يک دفعه جهتش را به سمت من تغيير داد و نِي را به سمت من گرفت

با تعجب نگاهش ميکردم 

شهاب شراره و سامان هم ندا را انتخاب کرد بچه ها دوتا دوتا از کنار ميز بلند شدند من هم بلند شدم و به سمت بيرون باغ حرکت کردم

کيارش_کجا؟؟؟؟؟؟؟

_ميرم خانه

کيارش_اين قدر از من بدت مياد؟

اين چي داره ميگه؟؟؟؟؟؟؟؟من از کيارش بدم بياد؟؟؟؟؟؟عمــــــــــرا

کيارش_بريم تو تاق

رفتيم تو يه اتاق فقط نگاهش ميکردم انگار ميخواستم با همين نگاهم حرفامو بزنم

فقط زل زده بوديم به چشم هاي همديگه

کيارش_چرا با نگات اتيشم ميزني اما با زبونت برعکس؟

_من؟؟؟؟؟؟؟

کيارش_فکر کردي نفهميدم

_چيو؟؟؟من کاري نکردم اين تو هستي که جور ديگه اي با من رفتار ميکني...ولي من سعي ميکنم به روي خودم نيارم و برام مهم نيست

کيارش_هيچ وقت نمي بخشمت

_بدرک.......

خيلي اعصابم خرد شده بود رفتم سمت در از پشت بازو هامو گرفت

_ولم کن وحشي

_کيانا

_چي ميگي؟

_برات متاسفم هم براي تو هم خودم

فشارش بيشتر شد

_اشغال ولم کن

_نمي بخشمت هيچ وقت..نميتونم فراموشت کنم براي همين نمي بخشمت اينو يادت بمونه تو بمب فعالي که قادري هرکسي و چيزي را نابود کني اما من ديگه نابود نميشم تنها کسي که ميتونه جلوت وايسته تا خنثي بشي منم اينو هيچ وقت از يادت نره..حالام برو...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در دو شنبه 24 تير 1392برچسب:,ساعت 8:52 توسط پوریا |
مطالب پيشين
» فیلم مبتذل موبایلی از یک دختر که پسری را تکان داد +
» جزای عشق/قسمت اخر
» جزای عشق10
» جزای عشق9
» جزای عشق8
» جزای عشق7
» رمان تک عشق/قسمت اخر
» رمان تک عشق20
» رمان تک عشق19
» رمان تک عشق18
» رمان تک عشق17
» رمان تک عشق16
» رمان تک عشق15
» رمان تک عشق14
» رمان تک عشق13
» رمان تک عشق12
» رمان تک عشق11
» رمان تک عشق10
» رمان تک عشق9
» رمان تک عشق8





پيوندها


جی پی اس موتور جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اس ام اس داستان و آدرس eyyjounam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

پيوندهاي روزانه

ساختن وبلاگ
شماره پیمان کارها
حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
خرید از چین
قلاده اموزشی ضد پارس سگ
الوقلیون

 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

طراح قالب

Power By:LoxBlog.Com & NazTarin.Com